نهال اندیشهاى نو در باور سیال انسان
امید یوسف زاده/ دکترای حرفهای دندانپزشکی
قانون تغییر در ماهیت هر قانون، اصالتى دارد همچون چرخش زمین در محور خود…
تغییر، به خودى خود سیال است و همهی خاصیت آن در سیالیت و پویایی مستتر. شاید تمامی پیشرفتهاى بشر امروزى در علم، زبان، جامعهشناسى و… در گرو این قانون باشد. تمام انسانهایى که سختکوشانه در مقابل این قانون مقاومت میکردند، خود یا نسلهاى بعد در برابر انرژى نهفتهی آن همچون یادى در تاریخ مضمحل شدند و کسانىکه دانسته یا نادانسته با این پدیده همسو بودند و براى تغییر قوانین علمى یا اصلاح رفتارهاى انسانى یا حکومتدارى یا هر موضوعى پیرامون انسان و محیط اطرافاش قدمى برداشتند، جزئى از پیشرفتها و افتخارات بشر امروزى تلقی مىشوند. در ابتدا آنها همیشه اطراف خود را متفاوت از دیگران مىدیدند و سپس به این تفاوت ایمان داشتند و آن را همواره فریاد مىزدند. ما پیشرفتهاى امروز زندگیمان را مدیون مبارزهی اندکانسانهایى هستیم که در مقابل عدم تغییر خیل عظیمى از تودههاى مردم، زندگیشان را هزینه کردند.
سخن کوتاه که تغییر، حکم دیگرش همان سنتشکنى است. هنگامى که براى هدفى معلوم، سنتشکنی مىکنید به انتظار تشویق و تحسین و یا توبیخ و تنبیه بنشینید؛ اما یادمان باشد هدف شما، از واکنش دیگران والاتر است.
این توضیحات مقدمهای بر ارائهی دلایل ما براى نوع جدیدى از سنتشکنىست.
پزشکى و دندانپزشکى همواره در ارتباطى تنگاتنگ با قرینهسازى و هارمونى، زیبایىشناسى و هنر بوده است. اما به نظر میرسد که این دو در حُجب و حیایى سنتى – در حالى که از یکدیگر بهره میبردند – چنان دوستانه و عاطفى در کنار هم قرار نگرفتهاند و همیشه حائلى قدیمى و تعصبگرا میان این دو وجود داشته است. ما تلاش کردیم با نزدیک کردن این دو به یکدیگر، راه رسیدن به اهدافمان را هموار کنیم. با ادغام «گالرىِ آثار هنرى» که محیطى کاملاً آرامشبخش، سراسر خلاقانه، سیال، تخیلى و مملو از ایدهها و تراوشات ذهنى هنرمندان است با «دندانپزشکى» که در ذات خود استرس، اضطراب و گونهاى از قانونهاى غیرقابل تغییر را در خود نهفته دارد.
حضور در فضایى مشابهِ تمامی مطبها در ساعتی مقرر؛ زُل زدن به قاب تلویزیونِ داخل یک سالن انتظار خشک و بیروح؛ وقت گذراندن بیهدف با موبایل یا تبلت؛ و بسیاری کارهای کلافهکننده و بیهودهی شبیه به اینها؛ تا نوبتتان فرا برسد…
این داستانِ بیشتر مطبهاى دندانپزشکى است که ما سعى در نقض آن داریم. محیطى بالقوه که اجازهی تأسیس یک گالرى را در یک سالن انتظار معمولى مىداد و ما آن را در اختیار داشتیم و با بهرهمندى از دانش معمارى و دیزاین مناسب، سعى در بهوجود آوردن آن کردیم. تمامی محیط – حتى فضاهاى اختصاصی دندانپزشکى – را با کمک گرفتن از ایدههاى معمارى نوین به خدمت گرفتیم تا فضایى گالرىگونه در دل یک محیط دندانپزشکى و یا یک فضاى دندانپزشکى در محاصرهی آثار هنرى ارزشمند داشته باشیم؛ در واقع سخت است که بگوییم گالرى در دندانپزشکى یا دندانپزشکى در گالرى! این فضا به ما کمک میکند تا در زمانهاى مشخصى، تابلوها با آثار جدید تعویض شوند و هر از چندی، هنرمندان جدید به بیماران و مراجعان ما معرفى شوند. هنر و معمارى، پل ارتباطى بسیار مؤثرى براى برقرارى رابطهی صحیح ما میان گالرى و محیط دندانپزشکى بود.
ایدهی اصلی شکلگیری دنتالگالری
ادغام کردن دو فضای دندانپزشکی و گالری هنری در یک مکان (با کمک گرفتن از آثار نقاشی، عکاسی و بهطور کلی هنرهای تجسمی).
هدف از پیادهسازی این ایده چیست؟
ارائهی یک فضای متفاوت به بیماران دندانپزشکی که اغلب، محیطهای پُر استرسی را تجربه میکنند و بهصورت معمول در راستای کاهش اضطراب آنان کمتر فکر شده و یا اساساً هیچ اقدامی در اینباره صورت نگرفته است.
با توجه به اینکه هیچ بیماری برای مراجعه به یک محیط دندانپزشکی انتظار ورود به یک گالری نقاشی یا آثار هنری را ندارد و غالباً دچار تعجب و هیجانزدگی میشود، میتوان گفت که این فضای جدید، محیطی خاطرهساز و بسیار مفید خواهد بود. مکانهای خاطرهساز، هماکنون جزو اهداف معماری جدید در دنیا بهشمار میآیند؛ شما با ارائهی محیطی متفاوت، نقش زیبایی در ذهن افراد حک میکنید که سبب میشود همیشه شما را به یاد بیاورند و از جذابیت این مکان برای دیگران صحبت کنند.
در حالی که تقاضای بیماران برای مراجعه به این محیط گرفتن خدمات دندانپزشکی است، شما هدف دیگری را نیز دنبال میکنید. هدف، معرفی آثار هنری و بالا بردن سطح آگاهی مردم برای شناخت بیشتر هنر و هنرمندان است. ممکن است شخصی تاکنون به هیچ گالری هنری مراجعه نکرده و انگیزهای نیز برای این کار نداشته باشد، اما در این مکان بهصورت اتفاقی با آثار فاخری آشنا میشود که همین امر میتواند توفیقی اجباری و شاید آغاز بینشی جدید در هر فرد را رقم بزند.
یکی دیگر از اهداف ما معرفی هنرمندان است. بدین ترتیب که با روشی دیداری و با معرفی هر هنرمند در میان آثار هنریِ محیط، رزومهای از هر یک از آنها در اختیار مراجعان کلینیک قرار میگیرد. بنابراین مراجعان میتوانند با هنرمندان جدید – که شاید کمتر شناخته شده باشند – آشنا شوند و کنکاشی بیشتر برای شناخت آنها و آثار گذشته و حالشان انجام دهند. شاید این نکتهی سادهای به نظر برسد اما بسیار ظریف و مهم است. اجازه بدهید تا بحث راجعبه این موضوع را با پاسخ به یک پرسش ادامه دهیم؛
جامعهشناسان برای تغییر ذائقهی افراد نسبت به یک موضوع خاص چه پیشنهادی ارائه میدهند؟
یک راه ساده، ارتباط مردم با موضوع مورد نظرشان در مکانهاییست که احتمال دیده و شنیده شدن آن افزایش مییابد؛
به بیان سادهتر، بایستی برخوردهای احتمالی نسبت به یک موضوع را افزایش دهیم. بهعنوان مثال، صبحی را در نظر بگیرید که از منزل به سمت محل کار خود در حرکت هستید و در طول مسیر، پنج تابلوی بزرگ برای تبلیغ یک برند را میبینید و ظهر هنگامی که پیک، غذای سفارشدادهی شما را از رستوران میآورد با تبلیغ همان برند بر روی بستهی غذا مواجه میشوید و عصر مجدداً هنگام خرید در یک فروشگاه بزرگ به تبلیغ همان برند برمیخورید و …
آنها برای علاقمند کردن شما تمام سعیشان را انجام دادهاند و با این روش میتوانند بیشترین تأثیر را بر روی ذهن شما اعمال کنند؛ چرا که بهترین راههای برخورد احتمالی را برای شما در نظر گرفته و انجام دادهاند. در حال حاضر چقدر در شهرهای بزرگ کشورمان، تبلیغاتی برای ارائه و نمایش آثار هنری داریم؟
اگر نگوییم هیچ؛ بسیار محدود و اندک! بیشترین تبلیغات شهریمان به فروشگاههای بزرگ و مالها خلاصه میشوند!
دوستداران هنر یکدیگر را پیدا میکنند و با شرکت در افتتاحیهها و مراسمها به خوبی همدیگر را میشناسند و با درجاتی از تجربههای کمتر یا بیشتر در میان خود طرفدارانی دارند.
اما به زعم من، یکی از اهداف والای هنر، در دسترس قرار دادن آن برای افرادیست که کمتر تجربهی دیدار و شناخت آن را پیدا کردهاند. ما وظیفهای برای انتشار هنر و اشاعهی آن داریم. انسانی که بهطور متناوب به کنسرتهای موسیقی میرود یا بازدید از آثار هنری جزو علایق اوست، بیشتر به دنبال صلح و آرامش میرود و از خشونت و جنگ پرهیز میکند. اگر من در گسترش این هدف موفقیتی کسب کنم، جزو افتخاراتم خواهد بود. بنابراین تمام هدف و تلاش ما، افزایش برخورد احتمالی بیماران با آثار هنریست.
دنتالگالری، ایدهای بینارشتهای (Multidisciplinary)
امروزه در جهان، ارتباط میان رشتههای مختلف علوم، کاملاً طبیعی و بهصورت جدی و حرفهای دنبال میشود و از ادغام رشتههای مختلف، رشتههای جدید علمی بهوجود آمده است که بسیار کاربردی و راهگشا هستند. شاید ارگونومی یکی از سادهترین و کاربردیترین موارد این مثال باشد؛ طراحی تمام ابزارآلات و لوازم محیط کار و زندگی برای بهبود و سلامتی افراد. و یا پیچیدهتر از آن، در مهندسی پزشکیست که از ساخت لوازم سادهی پزشکی گرفته تا طراحی پیچیدهترین دستگاهها (PET). اما فراموش نکنیم که لینکهای بینرشتهای در علوم انسانی هم بسیار کاربردی و حائز اهمیتاند. بسیاری از مطالعات KAP study (Knowledge/Attitude/Practice) در ارتباط با رشتههای مختلف علوم از جمله پزشکی و درمان، مبتنی بر همین موضوع است. رشتههای روانشناسی و جامعهشناسی برای آگاهی از نگاه بیماران و بهبود شیوههای درمان نیز از این نوع مطالعات استفاده میکنند و یکی از راهکارهای پیشنهادی، استفاده از هنر در جهت کاهش اضطراب و استرس بیماران است.
بهعنوان مثال، یک تحقیق علمی در دانشگاه علوم پزشکی کاشان در سال ۱۳۸۸ بدینگونه انجام گرفت:
با فرض اینکه عامل ایجاد اضطراب، عمل جراحیست که منجر به واکنش فیزیولوژیک در بدن میشود و از اثرات بعدی آن، افزایش ضربان قلب، تنفس و فشار خون است. ۶۰ بیمار آمادهی عمل را به دو دسته تقسیم کردند و برای یک دسته، پیش از عمل، موسیقی پخش شد، در حالی که دستهی دوم در محیطی ساکت قرار داشتند. تفاوت معناداری در میزان فشار خون، ضربان قلب و تنفس بیماران قبل و بعد از پخش موسیقی بهوجود آمد. این کاهش فشار خون و ضربان قلب، پس از ۲۰ دقیقه کاملاً مشهود بود.
با همین نگاه، ما از تلفیق هنر (تابلوهای عکاسی و نقاشی) و موسیقی با خدمات درمانی دندانپزشکی بهره جستیم تا علاوه بر دلایل ذکر شده، به کاهش استرس بیماران و علاقمند کردن آنها به محیط درمان بکوشیم. لازم به ذکر است در این مقوله، احترام به هنرمندان و آثارشان از اولویتهای نخست ما بوده است. چرا که هیچگاه سعی نکردیم از این آثار هنری صرفاً برای کاهش اضطراب استفاده کنیم. اینجا دو مقولهی جدا از هم به کمک یکدیگر میآیند تا در عین استقلال، کمک شایانی به هم بنمایند.
یارى دوستانى توانمند، ایدهی ما را به منصهی ظهور رساند؛ دوستانى که هنر، بهترین بهانهی جمع شدنمان در کنار یکدیگر بود؛
«محمدرضا جممنش»؛ آرشیتکت و معمار این طرح که در مناسبترین زمان ممکن، پروژه را به اتمام رساند. «سیدرضا لاهیجى»؛ دانشآموختهی طراحى صنعتى که در معرفى هنرمندان و تشکیل تیم هنرى دنتالگالرى، صمیمانه یارىمان کرد و «سعید محمودى ازناوه»؛ عکاس و هنرمند ارزشمندی که ما افتخار داریم آثارشان، نخستین تابلوهاى دنتالگالرىست…
و در پایان خوشحالم از اینکه در فضاى کنونى کشورم که مشکلات اقتصادى، توجه ما را به پایینترین قسمتهاى هرم مازلو معطوف مىکند، ایدهاى در جهت ارتقاء سطح فرهنگى جامعه اجرا میشود. با پرهیز از شعار و تنها با اشاره به بیتى از نگاه جامعهشناسانهی حضرت مولانا نوشتار خود را پایان میدهم:
تو مگو همه به جنگاند و ز صلح من چه آید
تو یکی نِهای، هزاری، تو چراغ خود برافروز…
[dflip id=”610″ ][/dflip]
نوشتن دیدگاه